گروه : اخبار ایران و جهان
ساعت : 10:11
شناسه : 15847
تاریخ : 23 دی 1396
معتاد بهبودیافته کار و درآمد می‌خواهد تا عقب گرد نکند معتاد بهبودیافته کار و درآمد می‌خواهد تا عقب گرد نکند یکی از بهترین اقداماتی که لازم است پس از ترک اعتیاد در راستای تکمیل فرآیند بهبود معتادان انجام شود، اشتغالزایی برای آنان است.

به گزارش هاتف سیستان و بلوچستان، یکی از بهترین اقداماتی که لازم است پس از ترک اعتیاد در راستای تکمیل فرآیند بهبود معتادان انجام شود، اشتغالزایی برای آنان است. زمانی که یک فرد از دام اعتیاد رهایی می‌یابد اگر به سرعت مشغول به کار نشود، احتمال بازگشت او به مصرف مواد مخدر بسیار افزایش می‌یابد. در این گفتگو، پای صحب یک جوان موفق نشستیم که پس از رهایی از غول اعتیاد به یک کارآفرین موفق تبدیل شده است که خواندن آن خالی از لطف نیست سرگذشت جوانی که هم اکنون ده سال از آن روزهای تیره و سیاه فاصله گرفته است باید شنیدنی باشد.
با حسین گشتی در کارگاه می زنیم درکارگاه از هر کسی که سؤال کنیم اول از کارش می‌گوید بعد از اعتیاد و بعد از پاک شدن و کارش در این محل. «محمد» در بخش رنگ آمیزی کار می‌کند.
جوانی حدود 30 سال که حدود 3 سال پاکی دارد .

محمد گفت : تعداد 4 نفر هستند که در بخش رنگ آمیزی کار می کنند او می گوید حمایتهای کارفرما باعث شده تا مشغول کار شود و دیگر یه مواد فکر نکند .
امین که 7 سال پاکی دارد مشغول برش ام دی اف بود می گوید : یک هفته درد و سختی را تحمل کردم و خودم را برای یک عمر راحت کردم  و الان این پاکی و کار در اینجا به ما امید می‌دهد.

ممکنه بازهم سراغ مواد بروی؟
– ما لبه تیغ هستیم. ببینید یکسری اصول در زندگی من حکمفرماست اگر پایم را از این اصول بیرون بذارم دوباره توی خط می‌افتم و عواملی مثل بیکاری و بی پولی  پلی میشه به سمت بازگشت به اعتیاد. کاش مسئولین کارگاه هایی اینچنین  احداث می کردند تا فرد بهبود یافته دغدغه کار و شغل را نداشته باشد .
حمید جوانی 27 ساله که 4 سال پاکی دارد پشت چرخ خیاطی مشغول کار بود و می گود : خرج خودم و خوانواده ام را از همین کار در می آورم این کارگاه و شغلی که اینجا دارم نور امیدی بود برایم تا بتوانم دیگر به مواد فکر نکنم.

 
لیلا که مشغول برش چرم بود می گوید قبلاً 12 نفر در این بخش کار می کردیم که به علت کمبود کار الان 4 نفر مانده ایم. بازار کار برای ما بسیار کم است و اگر مسئولین ما را باور کنند و مورد حمایت قرار دهند این امید در همه بهبود یافتگان ایجاد می شود که هنوزم هم می توانند به زندگی امیدوار باشند.

 
در ابتدا می خواهیم تا خودش را معرفی کند ؟
حسین کندری هستم و 40 سال سن دارم و مدت 10 سال پاکی دارم . 7 ترم در رشته الهیات درس خواندم که به خاطر بیماری اعتیاد نتوانستم ادامه تحصیل دهم.
در مورد کاری که انجام می دهید صحبت کنید؟
من بخاطر اعتیاد همه چیزم را از دست داده بودم و دچار فقر مالی ، فرهنگی و اجتماعی شدیدی شده بودم و تنها  و منزوی بودم . به کمک خداوند و اراده خودم توانستم مواد را کنار بگذارم و با خود عهد کردم بعد از بهبودی هر تعداد از همنوعان خودم را که بتوانم کمک کنم تا از دام اعتیاد نجات یابند .
بعد از بهبودی سخت دچار مشکلات مالی بودم و پولی نداشتم و تنها در زمینه کار چرم تخصص داشتم در همین راستا کارم را شروع کردم و پس از چندماه مدیر بهزیستی به من اعتماد کرد و مرا مورد حمایت قرار داد و توانستم در سال 89 کارگاهی کوچک راه اندازی کنم.
در این کارگاه چند نفر مشغول کار هستند و چه فعالیتهایی دارید ؟
در این کارگاه بیش از 500 نفر را آموزش داده ام و بسیاری از آنها که واقعاً کار را یاد گرفتند را حمایت کردم تا بتوانند برای خود مغازه ای دایر کنند و برای خودشان کار کنند .  در حال حاضر حدود 20 نفر در این کارگاه در زمینه ساخت مبل ، کابیت ، ام دی اف ، چرم دوزی و رنگ آمیزی مشغول به فعالیت هستند که همه آنها را بیمه کرده ام .
از افرادی که در این کارگاه کار می کنند بگویید؟
در این کارگاه معتادان بهبود یافته ای که اکثراً هم جوان هستند و هیچ امیدی برای ادامه زندگی نداشته اند مشغول به کار هستند . من در اول چون  خودم این درد را تجربه کرده ام و زبان این افراد را به خوبی می فهمم و درکشان می کنم با دادن آموزش و مشاوره سعی کردن به آنها امید به زندگی بدهم و با شغل و کاری که به آنها دادم انها را از مواد دور نگه داشتم تا دوباره به مواد روی نیاورد . کنار گذاشتن مواد مخدر بسیار سخت است و از آن سخت تر پاک ماندن ، این افراد همه چیز را در مصرف مواد می دیدند و ما در عمل توانستیم در آنها امید و انگیزه ایجاد کنیم و به آنها جایگاه اجتماعی داده ایم تا به سمت مواد کشیده نشوند . در کل اینجا علاوه بر اینکه برای انها موقعیت شغلی ایجاد نموده ایم از نظر روحی و روانی هم به آنها کمک می کنیم تا به سراغ مواد نروند.
مهمترین عامل برای اینکه فرد بهبود یافته دوباره به مصرف مواد روی نیاورد چیست ؟
یکی از اصلی ترین مشکلات در کشور این است که مسئولین ما فکر می کنند با جمع آوری و ترک دادان معتادین مشکل اعتیاد حل خواهد شد در صورتی که مشکل اصلی پس از بهبودی بوجود می آید و مسئولین برای این دوران که فرد بیماری خود را ترک می کند فکری نکرده اند !!
یک فرد معتاد بعد از بهبودی تازه متوجه می شود که با خود چکار کرده و الان کجاست !! بعد از پاکی همه معتادین با یک شور خاصی می خواهند که گذشته خود را یک شبه پاک کنند و می خواهند وارد جامعه و بازار کار شوند که متاسفانه می بینند که هیچ بازار کاری برای انها وجود ندارد و این امر باعث سرخوردی و نا امیدی آنها می شود .
درست است که اعتماد به فرد معتاد بهبود یافته سخت است حتی خانواده خود من هم به سختی به من اعتماد کردند و تنها چیزی که در آن زمان به من کمک کرد تا همه پلهای پشت سرم را که در زمان اعتیاد ساخته بودم خراب کنم کار بود . وقتی فرد بهبود یافته مشغول کار باشد کمتر سراغ رفیق بازی و موارد تحریک کننده مصرف مواد می رود.
آیا دولت و یا نهادی جهت کمک به بهبود یافته ها کاری انجام داده اند ؟
بسیاری از مسئولین استان و حتی وزارتخانه ها به این مکان جهت بازدید آمده اند و با خوش رویی ما را تشویق کرده اند و حتی قولهای فراوانی برای حمایت از ما دادند اما متاسفانه تا پایشان را از این در بیرون گذاشتند رفتارشان با ما تغییر کرد.
حتی یکی از مسئولین که نمی خواهم نامش را بیاورم به من شماره همراهش را داد و از من خواست به هر مشکلی جهت کار برخوردم مستقیما با خودش تماس بگیرم و من هم یک بار جهت گرفتن کمک تماس گرفتم که در کمال ناباوری به من گفت دیگر حق نداری با من تماس بگیری و این جمله برایم خیلی دردناک بود زیرا همین مسئولین قرار است الگو ما باشند و این دو رویی آنها که جلوی دوربین یه جور حرف می زنند و بعد آن طوری دیگر باعث وارد شدن لطمات روحی شدیدی به ما و سلب اعتماد از مسئولین می شود و بعد آن به همه این افرادی که اینجا مشغول کار هستند گفته ام که امیدی به مسئولین نداشته باشید و برای گذراندن زندگی خود اول به خدا توکل کنید و بعد از آن هم سعی تلاش خودتان هست که شما را نجات می دهد.
و این را هم باید بگوییم که تا کنون به جز سازمان بهزیستی که این مکان را در اختیار ما قرار داده است هیچ ارگانی به ما کمکی نکرده است و این  لطف خداوند و همت خود بچه ها بوده که تا کنون توانسته ایم موفق شویم.
اصلی ترین مشکلی که بر سر راهتان قرار داشت چه بود ؟
باید بگویم من تا حدودی خوش شانس بودم و لطف خداوند شامل حال من بود که با آقای سراوانی مدیر توانمند بهزیستی آشنا شدم و این فرد علاوه بر کمک ها و حمایت های مالی که از من کرد از نظر معنوی هم بسیار ما رو حمایت نمودند و اگر حمایتهای این فرد نبود الان قطعاً اوضاع من این چنین نبود . اگر بخواهم از مشکلات بگویم زیاد است اما اصلی ترین آن نبود حمایت مالی است چون من هیچ پشتوانه مالی ندارم و وقتی آخر ماه می شود خیلی وقتها شرمنده افرادی که در این محل کار می کنند می شوم و دیگر اینکه مردم استان ما درک درستی از هنر دست ندارند و برای این کار هزینه نمی کنند و این امر سبب شده تا بازار کار برای ما کمتر باشد.
اگر مسئولین بتوانند مکانی را به عنوان کارگاه در اختیارم بگذارند و برای تجهیز آن مرا حمایت کنند می توانم برای بیش از 50 نفر شغلی که تداوم داشته باشد با حقوق و مزایای خوب ایجاد کنم .
از خاطرات خوب و بدی که داشته اید در این راه بگویید ؟
می توانم بگوییم همین که در این مکان همه در کنار هم با اتحاد و همدلی کار می کنیم بهترین خاطره برای من است و اگر این افراد نبودند من هم نمی توانستم به اینجا برسم تا چندین سال بعنوان کارآفرین برتر معرفی شوم . م
در زمینه تبلیغات و معرفی تولیدات خود چه فعالیتی کرده اید:
توان مالی جهت تبلیغات را ندارم و هزینه ای که برای تبلیغات بخواهم کنم بین بچه ها تقسیم می کنم چون میدانم همه اینها از نظر مالی مشکل دارند .
چه عواملی باعث ایجاد انگیزه در بین بهبود یافتگان می شود ؟
اول از همه باعث فرد معتاد به این نتیجه برسد که مواد دیگر دردی از دردهایش را دوا نمی کند آن زمان است که می تواند مواد را راحتر کنار بگذارد. من خودم  دیگر به حدی رسیدم که مواد دیگر نمی توانست از نظر روحی و روانی مرا ارضا کند اما با تمام سختی ها و درد هایی که کشیدم توانستم ترک کنم و باید بگویید شغل و کار تاثیر بسزایی در تداوم این امر داشت و فکر به این موضوع که الان نگاه 20 خانواده دیگر هم به من است و من مسئولم در برابر آنها باعث شده تا دیگر به مواد فکر نکنم و از کار کردن برای این افراد لذت می برم.
سخن پایانی با جوانانی که گرفتار مواد هستند ؟
من کوچکتر از آنم که بخواهم نصیحت کنم ولی می خواهم بگوییم یه روزی فکر می کردم من مرگم هم باید با مواد باشد و یک جمله بین خودمان داشتیم با این موضوع که ” دهنی که بخورد به بافور پاک شود با کافور ” و این به این معنا است که آدمی که معتاد شود دیگر راهی برای برگشت ندارد . اما باید بگوییم این حرف و طرز فکر کاملا اشتباه است و با جرات امروز می گوییم که اگر بخواهیم می توانیم خیلی پاکتر از گذشته زندگی کنیم. من خدا را باور کردم و خدا هم یک نقطه گذاشت و شد یاور من  و من توانستم به این موفقیت دست یابم. هیچ وقت دیر نیست همین الان خدا را باور کنید.