به گزارش هاتف سیستان و بلوچستان،بررسی دست هایی که می خواهند از استان سیستان و بلوچستان چهره محرومی نشان بدهند…استان سیستان و بلوچستان یکی از استانهای مرزی و مهم کشور است منطقه ای که قبل از انقلاب اسلامی دچار محرومیت های فراوانی بود . بعد از انقلاب اسلامی برطرف کردن این چهره به مدت زمان […]
به گزارش هاتف سیستان و بلوچستان،بررسی دست هایی که می خواهند از استان سیستان و بلوچستان چهره محرومی نشان بدهند…استان سیستان و بلوچستان یکی از استانهای مرزی و مهم کشور است منطقه ای که قبل از انقلاب اسلامی دچار محرومیت های فراوانی بود . بعد از انقلاب اسلامی برطرف کردن این چهره به مدت زمان زیادی احتیاج داشت شاهد آن بودیم که در بسیاری از حوزه های سازندگی ، بهداشتی ، تحصیلی و …پیشرفتهای قابل توجهی داشتیم هرچند نمی توان گفت که امروز همه مشکلات حل شده است اما بالاخره قابل مقایسه با گذشته نیست.
اما موضوعی که در این چند ساله با آن روبرو هستیم دایه های دلسوزتر از مادر و به قول معروف کاسه های داغتر از آشی که به خاطر محبوبیت و لایک های بیشتر در فضای مجازی شروع به نشان دادن چهره ی بدی از استان دارند اصولا در اینجا ما با دو دسته روبرو هستیم دسته اول برخی از هنرمندان و چهره های بیرون از استان هستند که با اینکه هیچ اطلاعی از وضعیت استان ندارند شروع به پخش اخبار کذب از استان می کنندو مطالبی را در صفحات مجازی خود می آورند که گاها اصلا ربطی به استان ندارد. در دسته دوم با برخی از مسئولین و چهره های فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی استان روبرو هستیم که اینها هم یا با آگاهی یا براثر نادانی از آب گل آلود ماهی می گیرند و بدون اینکه از خدمات نامی ببرند دوست دارند چهره ی فقیر و محرومی از استان نشان بدهند !؟ که واقعا نمی دانیم چرا…
همه ما می دانیم بالاخره مشکلات و کمبودهایی هست و شاهد آن هستیم …اما واقعا هیچ کاری صورت نگرفته است ؟ باید همه ما دارای روحیه مطالبه گری باشیم و از مسئولین بخواهیم که که بصورت جدی و عملی به حل مشکلات موجود بپردازند چرا که لیاقت مردم ما بیشتر از اینهاست و باید در همه سطوح رفاهی در بالاترین سطح باشند.
سکانس اول
استندآپ کمدی بی مورد…
آخرای برنامه ست. مجری سعی میکند هر طور شده به مهمان بفهماند که وقت تمام است. اما مهمان برنامه که اتفاقا از کمدینهای مطرح کشور است، تلاش دارد تا خاطره خود را در قالب استندآپ کمدی بیان کند. خاطره اش مربوط به یکی از مردم استان سیستان و بلوچستان است که ظاهر عجیب و غریبی دارد. کمدین معروف با تمسخر چهره وی را توصیف میکند. برنامه در حال اتمام است اما کمدین ول کن ماجرا نیست. به طرز ناشیانهای تلاش میکند تا ادای فرد سیستان و بلوچستانی را در بیاورد. با لهجهای مضحک که ترکیبی از لهجه افغانی و تاجیکی و بلوچی و سیستانی و… است. برنامه تمام میشود و کمدین که در عرض چند دقیقه توانسته یک گروه از مردم مظلوم و صاحب فرهنگ ایرانی را به باد تمسخر بگیرد، فاتحانه به دوربین خیره میشود و تمام.
سکانس دوم
شاخ اینستا….
خانم بازیگر، یکی از شاخهای اینستا هستند. هر بار با یک آرایش و یک مدل لباس عکسی از خود در صفحه شخصی منتشر کرده و فالورهای خود را مبهوت ظاهر اوانگارد خود میکنند. از اخبار رسمی و غیر رسمی شنیده شده که خانم بازیگر قصد دارند به استان سیستان و بلوچستان سفر کنند. واقعا اتفاق جالبی است. چه قدر خوب که خانم بازیگر، پنت هاوس خیابان جردن و مرکز خریدهای شهرک غرب تهران را رها کرده و قصد دیار پاکی و سادگی یعنی سیستان و بلوچستان را نموده است. حتما سادگی این دیار بر ظاهر پر زرق و برق خانم بازیگر تاثیر خواهد گذاشت و ایشان هم غرق در بی پیرایگی و سادگی ساکنان این دیار خواهند شد. عکسی در صفحه شخصی اینستای شان منتشر میشود که مربوط به سفر به سیستان و بلوچستان است. عکسی از یک بانوی کهنسال بلوچ… فقط همین؟ خیر شما مثل ما اشتباه نکنید. فقط همین نیست. عکس، دو نفره است. خانم بازیگر در حالی که چهره شان کاملا تصویر را پر کرده با آرایش غلیظ و ژستهای همیشگیشان در تصویر خودنمایی میکند. پیرزن بلوچ هم برای خالی نبودن عریضه در پس تصویر دیده میشود. این بازیگر، همان بازیگر است فقط محیط عوض شده است…
سکانس سوم
امان از دست این فیلم های سینمایی نامربوط….
گروه تولید یک فیلم، محبت کرده و بر سر مردم سیستان و بلوچستان منت نهاده و لوکیشن این استان را برای فیلمشان انتخاب کردهاند. عوامل فیلم با سر و صدای زیاد وارد استان میشوند و مردم استان هم حسب ذات خود، نهایت لطف و محبت را در حق آنها روا داشته و از هیچ کمکی دریغ نمیدارند. عوامل فیلم هم در مصاحبههای خود باد به غبغب انداخته و ادعا میکنند که قصد دارند زوایای استان را به بهانه این فیلم در معرض نمایش بگذارند و مرحمتی بر مردم این استان نمایند. مردم هم به خیال خودشان، در حال میزبانی از یک گروه هنرمند هستند که با بقیه متفاوت اند و قصد دارند زیبایی های ذاتی استان را به تصویر بکشند و ذهنیتهای غلط گذشته را پاک نمایند. مراحل تصویربرداری تمام میشود و عوامل فیلم با بدرقه ساکنان خطه جنوب شرق راهی تهران میشوند. در همان روزها عکسی از بازیگر اصلی فیلم در یک محفل غیررسمی منتشر میشود که با یک سلاح جنگی در میان مردم استان با لباس محلی در حال شادی کردن است و به دوربین لبخند میزند. با دیدن این تصویر خنده تلخی بر لبان مردم استان مینشیند. کمی مایوس شدهاند. « این هم که مثل سایر هنرمندان، استان را با عینک خشونت و اسلحه بازی و… میبیند» ولی نه. احتمالا یک سوتی شخصی بوده است. منتظر مینشینیم تا فیلم را دیده و شاهکار متفاوت این هنرمندان متعهد را نظاره کنیم. فیلم، اکران میشود و عرق سردی بر سر و روی مردم استان مینشانَد. فیلم، پر است از لوکیشنهای مربوط به استان سیستان و بلوچستان… اما چه لوکیشنهایی؟ پاتوق معتادان، اعتیاد پلشت، درگیری و… صحنههایی است که قرار بود روایتگر متفاوتی از استان سیستان و بلوچستان باشد!
سکانس چهارم
ماجرای غذای گربه…
یک خبرنگار بازنشسته، به خیال خود میخواهد با درج یک تصویر در صفحه شخصی خود، طوفانی ایجاد کند و ذهن مردم کشور را به محرومیتها در استان سیستان و بلوچستان معطوف کند. غافل از این که این طوفان اولین چیزی که با خود بُرد آبروی مردم عزتمند سیستان و بلوچستان بود. تصویری از یک ظرف تهوعآور و کثیف که ادعا میشد محتویات درون آن گوشت گربه است و مردم نقاطی از استان به حدی از فقر رسیدهاند که این محتویات حرام و پلشت را میخورند. نکته مهم این که تصویر در ماه مبارک رمضان پخش میشود. تلویحا یعنی مردم روزهدار، با این غذای نجس، روزه خود را باز میکنند! آقای خبرنگار هر چند قصد داشت که با نگاه دلسوزانه، شدت محرومیت را به تصویر بکشد اما یادش رفت که حق ندارد به بهانه محرومیت، آبرو و عزت یک جامعه متمدن، متدین، غیور و عزتمدار را که در تاریخ به مناعت طبع و بزرگمنشی شهره هستند، به لجن بکشد.
سکانس پنجم:
سیستان و بلوچستان کجاست…؟
سیستان و بلوچستان کجاست؟ سیستان در کدام قسمت استان و بلوچستان در کدام قسمت استان واقع شده است؟ چابهار در جنوب استان است یا شمال؟ زابل در شمال استان است یا جنوب؟ فرق زاهدان و زابل چیست؟ بلوچ، یک قوم است یا مذهب؟ و خیل عظیمی از سؤالات بسیار ابتدایی که لزوما یک نوجوان ایرانی که کتاب جغرافیای درسی را مطالعه کرده باید این مطالب را بداند. اما در کمال تعجب یک هنرمند با سابقه همین نکات ابتدایی را در مورد استان نمیداند و در اوج ناآگاهی باد به غبغب انداخته و در صفحات فضای مجازی خود، سنگ مردم این استان را به سینه میزند. از بحران آب در جنوب سیستان و بلوچستان، عکسی منتشر میکند بدون این که بداند در آن نقطه، آب شرب در حال توزیع است و اگر هم اوضاع آب خوب نیست نه به خاطر قومیت یا مذهب است چرا که همین وضعیت در شمال استان هم وجود دارد. همین موضعگیری ناآگاهانه باعث میشود یک بحث مذهبی و قومی در صفحه مجازی ایشان، شکل بگیرد که اولین نتیجه اش گسترش کینه میان قومیتها و مذاهب و دومین نتیجهاش محرومیت بیشتر استان سیستان و بلوچستان است. واقعا چرا؟
سکانس ششم:
ای کاش برخی از مسئولین و دوستان غافل بومی می دانستند…
منظور ما هنرمندان کجسلیقهای هر از چندگاه پیدا میشوند که با اهداف سخیف و رفتارهای سطحی، نه تنها آبادانی نصیب استان نمیکنند بلکه روحیه مردم و موقعیت استان را تخریب مینمایند.
سکانس پایانی :
دشمنانی که همیشه منتظرند..
نکته جالب و پایانی هم آنجاست که عده ای از دشمنان داخلی و خارجی هم مانند کفتار منتظرند تا بتوانند براحتی از آب گل آلود ماهی بگیرند و نیت های شوم خودشان را آشکار کنند همچنان که در اینروزها در فضای مجازی و برخی شبکه های ماهواره ای می بینیم که آنها شروع به چه تبلیغات و سم پاشی بر علیه نظام می کنند که دیدید آن حرفی که ما می گفتیم حالا خودشان گفتند..؟
اهداف برخی از هنرمندان عبارت است از:
۱- خودنمایی
۲- ریاکاری
۳- جذب هوادار
۴- تکبر و خود بزرگبینی