• امروز : یکشنبه - ۲۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Sunday - 12 May - 2024
12

همراه با شاعر فاخته اردیبهشت

  • کد خبر : 17151
  • 03 تیر 1397 - 11:44
همراه با شاعر فاخته اردیبهشت
هاتف جوان در پی انتشار برخی از اشعار، شاعر جوان و با تعصب به فرهنگ و سنت و میراث گذشتگان گفتگویی صمیمی با “محمد میر ” شاعر با ذوق استان سیستان و بلوچستان ترتیب داد.

به گزارش هاتف سیستان و بلوچستان،

  • این شاعر خود را اینگونه معرفی کرد:

محمد میر هستم به روایت شناسنامه متولد سال 1356 و در واقع متولد سال 1358  و در شهر زابل متولد شدم.
بر خلاف آنچه مورد علاقه ام بوده در دبیرستان رشته ی تجربی خوانده ام و در دانشگاه در رشته ی زیست شناسی تا مقطع کارشناسی و در رشته ی زبان و ادبیات فارسی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده ام.
 

  • از چه زمانی و چگونه شما و شعر سراغ همدیگر رفتید؟

از همان کودکی این علاقه  در من وجود داشت بطوری که قبل از ورود به مدرسه شاید تمام اشعار کتابهای دبستان را که توسط بزرگترها خوانده میشد حفظ بودم.

  • شعرهایتان بیشتر در چه زمینه و سبکی است ؟

نگاه به مسائل اجتماعی ، عاشقانه و مخصوصا زیست بوم و اقلیم در اشعارمن  وجود دارد که در دو بخش سیستانی و فارسی موجود است ولی قالب اکثر اشعار من غزل می باشد.
مخصوصا اوج این غزل ها را می توان در مجموعه ی “فاخته های اردیبهشت” دید که تلاش شده از زبان غزل کلاسیک دور شود و کارکردهای زبان امروزی را به خدمت بگیرد.

  • برای آرامش خودتان شعر میگویید و یا به چشم حرفه ای و شغل به آن نگاه می کنید؟

قطعا کسی که هنر برایش دغدغه ای جدی باشد به  هنر نگاه تفننی نخواهد داشت و هنر برایش چیزی جدا از زندگی اش نخواهد بود اما هرگز به هنر به دید شغل و کسب درآمد نیز نگاه نخواهد کرد چرا که در این صورت از ماهیت و ذات هنر فاصله خواهد گرفت و اثرش ابزاری خواهد شد در خدمت هدفی دیگر و خود هنر در حاشیه خواهد بود و هنری که برای ارتزاق باشد باید نام دیگری بر آن نهاد.اگر هنر ابزار باشد بی تردید ابزرای خواهد بود جهت افزودن زیباییهای بیشتر به زندگی تصور میکنم هنر وظیفه ی دیگری ندارد.

  • به نظرتان شعر چقدر میتواند به آرامش افراد کمک کند؟

از آنجا که سرایش شعر خوب یعنی خلق زیبایی و خلق زیبایی یعنی خلق آرامش است .
همانطور که صدای قناری و آبشار و تماشای دریا آرامش بخش است محصول یک شعر خوب نیز آرامش و لذت است.

  • از چه زمانی شعر گفتن برایتان جدی شد؟

از زمانی که سال سوم دبیرستان بودم دبیری داشتیم به نام علی برزگر که خدا حفظش کند برای مسابقات هفت گانه ی مدرسه مجبورمان کرد که همه حداقل در یکی از مسابقات شرکت کنیم و من چون قبل از آن تاریخ گاه گاهی شعر میگفتم در مسابقات شعر شرکت کردم که شعرم از منطقه و شهرستان بالا آمد و در استان هم مقام برتر آورد این اتفاق سال بعد هم تکرار شد و این اتفاق باعث تشویقم شد و از آن تاریخ تا اکنون این فضا را رها نکرده ام.
خوبست یاداور شوم که نقش یک معلم بسیار در مسیر زندگی هر کسی مهم است نقش  یک معلم خوب در موفقیت انسان را کسی جز یک معلم نمیتواند ایفا کند اگر روزی آموزش و پرورش ماده ی درسی جدیدی بنام کشف استعدادها یا استعدادیابی یا چیزی در این مایه ها به مواد درسی اضافه کند و از نیروهای توانا برای این منظور استفاده کند بگمانم نتیجه اش باور نکردنی باشد.
امیدوارم روزی چنین اتفاق خجسته ای در آموزش رخ بدهد.
 

  • مشوقی هم در این راه داشتید ؟

خلق یک اثر خوب می تواند بهترین مشوق باشد زیرا لذتی که فرد از یک اثر هنری می برد خودش بزرگترین تشویق است. و باید بگویم جز این مشوقی بصورت جدی برای شروع سرایش نداشته ام .
 

  • نظر خانواده در مورد شعر گفتن شما چه بود؟

پدر و مادرم هر دو شاید هزاران سیتک سیستانی در حافظه دارند و بسیار اتفاق افتاده که ساعتها این سیتکها را میخواندند و
هر دو شعر را بسیار دوست دارند چهار نفر از خواهر برادرانم شعر میگویند البته نه بصورت جدی اما علاقه و سرایش تفننی وجود دارد برادر کوچکترم بهمن علاوه بر سرایش شعر نواختن دوتار را بصورت جدی دنبال میکند که من هم دارم پیشش آموزش میبینم و گاهی هم برایش ترانه و تصنیف میسازم .
در کل خانواده من از این بابت خوشحالند.

  • ازدواج چه تاثیری در اشعار شما داشته است ؟

باید بگویم همسرم هم گاهی به سرایش می پردازد و هم علاقه مند به شعر است است پس در این راه بازدارنده من نبوده است .
 

  • آثار چه شاعرانی را بیشتر مطالعه می‌کنید و در سرودن تحت تأثیر کدام شاعر هستید؟

نمیشود گفت فقط باید آثار شاعری خاصی مطالعه شود آثار تمام شاعران خوب ایران و جهان هم ارزشمندند و هم خواندنشان لازم است اما خودم اخوان بزرگ و شاملو و آتشی و نصرت را بیشتر دوست دارم و البته نیما هم که همیشه خاص است اما تاثیر مستقیم از شاعر خاصی هم برای من وجود ندارد. از تمام شاعران خوب از کلاسیک های ایران و جهان گرفته تا شاعران خوب معاصر میتوان لذت برد فرا گرفت و شاید هم بصورت غیر مستقیم از آنچه که حاصل  ضمیر ناخودآگاه است اثر پذیرفت.

  • به نظر شما شعر گفتن قابل یاد گرفتن است یا ذاتی است ؟

آموزش و فراگیری اگرچه در سرایش موثر است اما استادان بزرگی در ادبیات داریم که نتوانسته اند حتی یک بیت هم بنویسند
بنابراین در مرحله ی اول باید استعداد سرایش باشد تا آموزش آنرا به کمال برساند و در مسیر بهتری هدایت کند.
 

  • اولین تالیف شما چه بود ؟ و تا کنون چه تعداد اثر به ثبت رسانده اید ؟

اولین مجموعه ی شعرم مجموعه ای با عنوان “سرماگرفتگان زمینهای دوردست” در سال 1392 چاپ شده است و مجموعه ی دوم مجموعه ای از غزلهای عاشقانه و اجتماعی با نگاهی به بوم زیست و اقلیم هست که توسط نشر شانی در اوایل اسفند 1396 یعنی چند وقت  قبل چاپ شد به جز اینها اشعار یا نوشته هایی بوده که توسط نشریات مختلف یا در مجموعه هایی که آثارشاعران مختلف را گرد آوری کرده اند ثبت شده اند.

  • چه شد که به این نتیجه رسیدید که سروده‌هایتان را چاپ کنید؟

زحمت چاپ هر دو اثر را دوستان بر عهده گرفته اند چاپ مجموعه ی اول را جناب ناصر نخزری مقدم داستان نویس خوب استانمان با همکاری هنرمند عزیز استانمان جناب محسن ذوالفقاری متقبل شده اند در چاپ مجموعه ی دوم اتفاقی که افتاد این بود که برای چاپ کتاب یکی از دوستان با نشر شانی صحبت کردم مدیر نشر در دو سه هفته ی قبل از نمایشگاه زاهدان با اصرار فراوان خواستند که حالا که مجموعه ی آن دوستمان را سفارش داده ام خودم نیز مجموعه ای آماده کنم و برای چاپ تحویل این نشر بدهم  راستش را بخواهید اگر این اتفاقات نبود انگیزه ای برای چاپ نداشتم.
 

  • از افتخاراتی که تا کنون کسب کرده اید بگویید ؟

از افتخارات چه بگویم در سرزمین حافظ و فردوسی و اخوان و شاملو فقط باید دچار بیماری روحی باشم که از افتخاراتی برای خودم حرف بزنم ضمن اینکه هیچگاه اهل کنگره و جشنواره نبوده ام مگر اینکه آن کنگره در موضوعی باشد که برای خودم دغدغه ای جدی باشد مثل رنجهای هامون یا آنچه که به عنوان بومی سروده ممکن است اتفاق بیفتد .
در دو جشنواره ی بومی سروده ها شرکت داشته ام و در اولین جشنواره مقام دوم و در دومین جشنواره مقام اول داشته ام
و در جشنواره ی کشوری که برای خشکی تالاب هامون در سطح ملی دو سال قبل در تهران برگزار شد نیز شرکت کرده ام و مقام برتر را کسب کرده ام یک جشنواره هم در بین سربازان وظیفه در زمان خدمت شرکت کرده ام و مقام برتر را کسب کرده ام بجز اینها در جشنواره ای که حالت مسابقه داشته باشد شرکت نکرده ام.
و بگمانم اینها تجربه هستند و نه افتخار یا هر عنوانی از این دست.
 

  • علت موفقیت خود را در چه می دانید ؟

بگمانم با پشتکار و مطالعه ی آثار کلاسیک و معاصران ایران و جهان و نوشتن هرچه بیشتر و مخصوصا ایجاد خلوت فکری و فیزیکی به هر طریق ممکن میتوان موفق شد.

  • اگر بخواهید یکی از ویژگی های مهم خود را بگویید آن چیست ؟

شاید بی نظمی یکی از ویژگی های من باشد که خوب هم نیست.

  • برای نوشتن نیاز به شرایط خاصی دارید ؟ ( مثلا همه جا باید سکوت باشد و یا موارد دیگر)

آرامش و خلوت برایم مهم است  مخصوصا برای شعر گفتن خلوت منجر به خلق آثار بهتر و بیشتری میشود بگمانم آنقدر خلوت مهم است که شاید برخی شاعران که تنها زندگی کردن را برای همیشه برگزیده اند با درک این مهم نخواسته اند خلوتشان را از دست بدهند.
 

  • آیا نوشتن کتاب شعر جدیدی را شروع کرده اید ؟ ( اگر بلی در چه مرحله ای هستید )

یک رمان  ، یک مجموعه شعر آزاد و یک مجموعه از اشعار سیستانی در دست دارم که هر سه ناقصند و نیاز به تمرکز و کار زیاد دارند.
 

  • چقدر در طول روز مطالعه می کنید ؟ و چه کتابی را برای خواندن به جوانان پیشنهاد می کنید ؟

همیشه یک جور نیست بستگی به شرایط کار در بیرون دارد که گاهی دو شیفت و گاهی هم بیکارم یعنی گاهی در شبانه روز یک  ساعت بیشتر فرصت مطالعه پیش نمی آید گاهی هم پیش می آید که کل روز این شرایط فراهم است.
بستگی به علایق و زمینه های فعالیت افراد مطالعه ی آنها نیز میتواند متفاوت باشد اما خواندن شعر و رمان برای هر کسی با هر فعالیت و شرایطی مفید و بلکه لازم است.

  • وضعیت شعر جوان کشور به نظر شما چگونه است ؟

در شعر جوان گاهی استعدادهای شگفت آنگیزی مشاهده میشود اما زیاد دیده میشود که چون بارقه ای میدرخشند و خاموش میشوند امروز در شعر چه در فرم آزاد و چه در شکل کلاسیک آن قله هایی مثل شاملو و اخوان را نداریم اتفاقات فرهنگی مناسبی هم رخ نمیدهد مخصوصا در استان ما که خاموشی مطلق حکمفرماست اگر گاهی اتفاقی هم در سازمانهای ذیربط می افتد
برنامه هایی است که به مناسبت های مختلف شکل میگیرد و برای گزارش کار دادن است.
در حالیکه ذهن شاعر خوب در محدوده نمی گنجد برنامه های فرهنگی آزاد حداقل در استان ما مطلقا وجود ندارد پس از یک طرف عدم وجود یک یا چند رهبر فکری قدرتمند و از طرفی بی تفاوتی دستگاههای فرهنگی نسبت به برگزاری برنامه ها کلاسها ،کارگاهها یا همایشهای آزاد باعث میشود این استعدادهای گاه کم نظیر حمایت و هدایت نشوند به گونه ای که می بینیم  سالها از این سرمایه ها صدایی جز خاموشی بگوش نمی رسد.
 

  • از نظر شما بزرگترین آسیبی که شعر جوان را تهدید می کند چیست ؟

بگمانم به بیراهه رفتن تهدیدی جدی است بیراهه ای که هم حاصل مطالعه ی هدایت نشده یا ناقص است هم نتیجه ی کم توجهی دستگاهها به مقوله ای بنام فرهنگ و هنر و ادبیات است از طرف دیگر عادت کردن به جشنواره ها و کنگره ها آسیب دیگریست که باعث میشود هدف اصلی که ذات هنر است در حاشیه قرار گیرد و مفهوم دیگری دغدغه ی اصلی قرار بگیرد مضافا اگر شعر محل ارتزاق شود کار شاعر تمام است . شعر را عرض کردم فعلا از سایر رشته های هنری و ادبی بگذریم.

  • فضای شعر استان را چگونه ارزیابی می کنید؟

در استان مدتهاست شاهد اتفاقی که بتواند برای شاعران راهگشا باشد نیستیم بیشتر کسانی که خوب کار میکنند خانه نشین هستند
اگر گاهی همایشی برگزار میشود از حضور شاعران توانا بی بهره است و البته خود شاعران هم تمایلی به حضور ندارند.
بیشتر کسانی که همه جا دیده میشوند ساختاری منظوم را شعر میدانند و مهمانان خارج استانی تصور میکنند سطح استان ما همین است.
سخن بسیار است فضا امیدوارکننده نیست .
اما بزرگترین شانسی که شعر در هر نقطه ای از جهان دارد اینست که مثل سینما نیست که امکانات و بودجه های نجومی را بطلبد شاعر است و قلمی و کاغذی که اگر سیر مطالعاتی درستی در پیش گرفته شود و جانی هنرمند باشد به نتایج خوب می انجامد.
 

  • برای جوانانی که مثل شما می خواهند وارد این عرصه شوند چه توصیه ای دارید ؟

بی تردید مطالعه ی مستمر و البته مفید.
نه خواندن کشکول شیخ بهایی در این مسیر کمکی میکند و نه شعر مهدی سهیلی پس درک درست شعر مخصوصا معاصر ایران و جهان و خواندن خوبان معاصر و کلاسیک راه را روشن میکند.
 

  • بزرگترین آرزویتان چیست؟

دنیای بدون جنگ و رسیدن به باوری که صاحب باوری را محکوم به مردن نکند و انسان به حکم انسان بودن پاس داشته شود
نه رنگ و باور و ملیت بگمانم بزرگترین آرزوییست که میتوان متصور شد.
 

  • به خوانندگان این مصاحبه چند بیت از شعرهایتان را تقدیم میکنید؟

زد صد گره به گیس ،تو گویی که شال را

می ساخت پشت ارگ شکسته سفال را

جیرفت، می نوشت پس از خشکی هلیل

در ارگ بم سفارش چای شمال را

با رنگـ سبز روی لبش یک غزل نوشت

آنسان که برد حرمت خرمای کال را

گنجشکهای خانه ی او جار می زدند

با خواندن غزل شب تحویل سال را

می ریخت روی خاک خجالت ز گیسویش

یک اسب جنگجوی قسم خورده یال را

بعدا رسید نوبت پروانه های سرخ

بانو که دیده بارش باران بال را

پروانه یار کوچک او بوده زین سبب

از گونه پاک کرده کمی خطّ و خال را

 

  • در پایان خیلی ممنون که وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید و اگر سخنی با خوانندگان دارید بگویید؟

از شما سپاسگزارم و برای شما و خوانندگان عزیز سالی خجسته و سرشار از شادمانی و موفقیت را خواهانم.

لینک کوتاه : https://hatefsb.ir/?p=17151

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.