در اوایل سال ۹۰ صرفا ۵/۴ درصد از کودکان زیر ۱۰ تا ۱۴ سال ازدواج کردند و این آمار در حدود پنج سال یک برابر شده و به ۵/۵ درصد افزایش یافته است. هنوز آمار قابل استنادی از تعداد ازدواج کودکان در سال ۹۶ در دست نیست، اما بهنظر میرسد با توجه به رشد فزاینده این ازدواجها در سالهای متمادی رقم آن قطعا افزایش یافته است.
اگر تمایل به دانستن رتبه تهران در این فهرست را دارید پایتختنشینان رتبههشتم را به خود اختصاص دادهاند. در هر صورت به صرف محاسباتی ساده میتوان دریافت ۱۲ هزار و ۵۰۰ کودک تنها در سه استان خراسان رضوی، آذربایجانشرقی و سیستان و بلوچستان به خانهبخت رفتهاند، البته خانه بختی که برایشان بیشتر یادآور یاس، ناامیدی و هجران از خانواده بوده است.
ترکیب فقر و مهاجرت فاجعهآفرین است
این استان ترکیبی از جمعیت سیستانی ها ، بلوچ ها و مهاجران به ویژه افغانستانیهاست. این ترکیب جمعیتی سنتها و فرهنگ متفاوتی دارند و ترکیب این مسائل با فقر و نبود امکانات سبب قبول ازدواج کودکان در سنین پایین و با فاصله سنی زیاد میشود.
هنوز آمار شفاف و واقعی با تحلیل آماری از سوی مرکز آمار و مراکز مطالعاتی دیگر روی مساله کودک همسری وجود ندارد. مساله کودک همسری بیشتر در استانهای مرزی رخ میدهد، هرچند در آذربایجان شرقی نیز این مساله به وفور یافت میشود. بهمحض آغاز بررسی مساله کودکهمسری از سوی برخی نمایندگان عده ای گفتند این مسائل در کشور استثنا هستند درحالی که آمار و ارقام جمعیتی و مشکلاتی ایجادشده از ازدواج کودکان مسائل عمدهای را در کشور رقم زده است.
ازدواج کودکان با اتباع خارجی به مباحثی مانند کودکان بیهویت دامن میزند و ترکیب مهاجرت و فقر معضل بسیار مهمی برای کشور است، زیرا در اثر ترکیب این دو، تعداد کودکهمسری و جمعیت کودکان بیهویت افزایش یافته است. بنابراین این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است، براساس کنوانسیون حقوق کودک ازدواج زیر ۱۸ سال ممنوع است و بنا داریم قانونی را در مهرماه به تصویب صحن علنی برسانیم که سن ازدواج به زیر ۱۶ سال بیاید.
در واقع ۱۶ سن قانونی ازدواج و ازدواج بین ۱۳ تا ۱۶ سال با اجازه پدر یا جد پدری و دادگاه صالحه و زیر ۱۳ سال ممنوع شود. متاسفانه امروز شاهد اتفاقات تلخ کودک همسری در این استان هستیم و کارشناسان باید اطلاعات موجود را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند تا نمایندگان مجلس از این اطلاعات استفاده کنند.
کارهای کارشناسی و مطالعاتی این طرح انجام شده و با قید یک فوریت در دستور صحنعلنی قرار دارد و بناست بعد از مطرح شدن طرح شفافیت آرا مطرح شود، اما هنوز هیچ اتفاق قانونی برای آن رخ نداده و صرفا یک طرح است.
دختران ۱۰ ساله دیروز، طلاق گرفتگان امروز
برخی از کارشناسان کودکهمسری را نمونه بارزی از کودکآزاری میدانند و آن را از مصادیق تجاوز به حریم جنسی و روحی کودکان میشمارند، تشبیهی که بهنظر چندان نادرست نیست و نمونه بارزی است از خشونت پنهان اعمال شده بر کودک در مساله کودکهمسری است.
دختران بسیار بیش از پسران از این پدیده در رنج هستند، زیرا تعداد کودکان دختر ازدواج کرده با تعداد پسران قابلقیاس نیست.
مردم کمتر موضوع کودکهمسری را به اورژانساجتماعی اطلاع میدهند با اینکه این اتفاق یکی از موارد کودک آزاری تلقی میشود. اما مردم کمتر اورژانس را در جریان قرار میدهند.
حال تنها پرسش آن است که چرا تهران با وجود آنکه جمعیت بیشتری از افغانستانیها را در خود جای داده، اما تعداد کودک همسران کمتری نسبت به خراسانرضوی دارد.
به نظر میرسد وجود امکاناتآموزشی و شغلی در تهران نسبت به شهرستانها عامل بسیار مهمی برای کاهش تعداد کودکهمسران در تهران باشد. در واقع وضعیت تحصیلی و فرهنگی مهاجران افغان در تهران بهنسبت مهاجران سیستان و بلوچستان تا حدودی بر فرهنگ حاکمه بر این مردم تاثیرگذار بوده و این مهاجران دیدگاه روشنفکرانهتری نسبت به موضوع کودکهمسری دارند. البته طرح این موضوع صرفا براساس مقایسه آمار مهاجران در این دو شهر است و ریشه کارشناسانهای ندارد.
کودکانکار حاصل روابط پرخطر کودکهمسری
بحث کودکهمسری مسالهای است که بسیاری از مناطق به ویژه مناطقمرزی جنوبی و شرقی کشور را به دلایل فرهنگهایدینی و ایرانی متاثر کرده است.
براساس آن بسیاری از دختران در سنین پایین وادار به ازدواج شده و در ازای رقمی تحتعنوان «شیر بها» معامله میشوند. در بسیاری از موارد شیربها صرف زندگی کودک نشده و پدر با آن مشکلاتمالی خانواده را حل میکند و به ازای وجهی کودک به همسر واگذار میشود.
براساس اطلاعات بدستآمده کودک همسری در سیستان و بلوچستان بیشتر در خانواده های بلوچ رخ میدهد و دخترانی که به سن بلوغ رسیده و علائم جسمانی در آنها ظاهر شده وادار به ازدواج میشوند.
فرزندآوری این کودکان در سالهای اولیه زندگی می تواند خطرات زیادی برای آنها داشته باشد.
در مناطق محروم سیستان و بلوچستان این پدیده بسیار دیده میشود و علت نبود فضاهایآموزشی به ویژه برای دختران است. کودکان دختر در بسیاری از مناطق روستایی یا حاشیهای شهر زاهدان به دلیل نبود فضاهای آموزشی بیش از دوره ابتدایی درس نمیخوانند. بنابراین آنها پس از ترک تحصیل چارهای جز ازدواج ندارند و ازدواج در سنین ۹ تا ۱۲ سالگی بسیار شایع است.
عدم ممنوعیت کودکهمسری امروز مورد اعتراض فعالان اجتماعی است.
در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی حداقل سنازدواج دختران ۱۳ سال تمام شمسی و پسران ۱۵ سال است، اما ازدواج اطفال زیر این سنین به کلی منع نشده و میتوان با اذن ولی به شرط رعایتمصلحت و با تشخیص دادگاهصالح ازدواج دختران را صورت داد.